زندگی می بافم

ساخت وبلاگ
آدم که سنگ نیست ، آدم می تواند بزرگ شود ، رشد کند ، قد بکشد حالا نه مثل درخت که شاخ و برگ اضافه می کند ، یک جور دیگری ؛این چند روزه به خودم گفته ام فکر های بچگانه ، غصه های بچگانه را بریز دور که چرا سین توی بگو و مگو هایمان فلان حرف را زد و چرا یک هفته قهر بودیم و ککش هم نگزید ، زندگی را جدی بگیر . جدی تر از اینکه دنبال مرد قصه ها توی وجود سین باشی ، واقعی تر از زندگی های قلبی قلبی و خیال های قش زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : چطوری, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 2:40

سالها قبل سخنرانی گوش می دادم که می گفت " مردها مدتها طول می کشد تا بعد از ازدواج از پسر مادرشون تبدیل بشوند به شوهر زن شون " ، می گفت زمانش برای هر مردی فرق می کند ممکن است شش ماه یا شش سال طول بکشد تا مردی یاد بگیرد مستقل باشد .از دست سین کفری ام ؛ سر جریانی که به خودمان مربوط می شد و باید که دو تایی قضیه را جمع و جور می کردیم ، ماجرا را صاف برده گذاشته کف دست مادرش ؛آن آقای روانشناس نگفت زن ه زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 2:40

عاشقانه ترین بوسه های دنیا هم به پای بوسه های حبه نمی رسه ، وقتی بهش می گم : مامان رو ببوس ، لب های کوچیکش را غنچه می کنه و می چسبونه به صورتم بعد سخاوتمندانه سرش را خم می کنه تا طرف دیگه صورتم را هم ببوسه .
دلم می خواد می تونستم زمان را سفت توی دستام نگه دارم تا نگذره و من تا ابد طعم شیرین بوسه های حبه را بچشم .

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : شیرین,ترین, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 2:40

گفت : بهت میاد !
فکر کردم مانتویی که پوشیدم را میگه و شروع کردم به توضیح دادن که از کجا و کی گرفتمش .گفت نه ، مانتوت رو نمیگم .میگم چاق شدی بهت میاد چاقی !
ته دلم ذوق کردم که بالاخره یکی دیگه هم متوجه شد یک خورده گوشت چسبیده به پوست و استخوون سابق ، بعد که یاد شکمم افتادم غصه ام گرفت .شکم بی تربیت قلمبه !
نمیشه آدم چاق بشه اما شکم اش قلمبه نشه ؟!

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : قلمبه,تربیت, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 2:40

حالا چه عجله ای بود ؟ می اومدی دیگه !
پاییز را می گم ، که بوی عجیب و غریبش توی هوا پیچیده . که مثل هر سال عجله داره برای اومدن و هنوز تابستون دوست داشتنی و مهربون بساطش را برای رفتن جمع نکرده که سر و کله اش پیدا شده ، می خوام دوستش داشته باشم اما نمی شه ...

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : پایییییز, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 2:40

هفته قبل به سفر گذشت و هفته قبل ترش به بگو و مگو با سین و حواشی آن ،،، باید دستی به سر و گوش خانه بکشم ، آشپزخانه را جارو بزنم ، اتاق خواب را هم ، لباس ها را بیندازم توی ماشین .باید که دستی به سر و گوش زندگی هم بکشم ، تکلیفم را با خیلی از چیزهای زندگی ام روشن کنم ، نه که قبل تر ها این کار را نکرده باشم ، نه ،،، برای چندمین بار بایستم یک گوشه و ببینم کجای کارم ؟ نمره همسری ام چند است و لجبازی را زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : ننشستن, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 2:40

همانی که توی لحظه های خوب زندگی ، توی روزهای شادی و سفر و خنده های از ته دل ، می آید بیخ گوش آدم وز وز می کند که " این روزها می گذره ، دلت رو خوش نکن ، همیشگی نیست " ، همان کوفت کننده خوشی ها را می گویم ؛ لازمش دارم که بیاید مثل همیشه توی گوشم بگوید : روزهای تلخ هم تمام می شود ، غم همیشگی نیست !

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نیازمندیم, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1396 ساعت: 5:51

گاهی تمام چیزی که یک زن از شوهرش می خواهد یک گوش است که فقط بشنود ؛
کاش مردها بفهمند ، کاش کسی بود که به مردها یاد بدهد گوش بدهید ، همان طور که سر تا پا گوش می شوید برای دیدن و شنیدن اخبار- یک باره و چند باره - برای تماشای فیلم و سریال ، برای صدای داد و فریاد گزارشگر ها ، برای شنیدن تحلیل های سیاسی - اجتماعی مردهای دیگر ، چند دقیقه ای هم به حرفای کاملا معمولی زن ها گوش بدهید .

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : بهشون, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1396 ساعت: 5:51

چند روزی هست که آشتی کرده ایم .اگر به حرف زدن های کوتاه و مختصر و از سر اجبار بشود گفت آشتی ،،، قهر که مثل زلزله می ماند کار خودش را کرده ، خرابی به بار آورده و مدت ها باید بگذرد تا همه چیز مثل روز اول از نو ساخته شود .
آن وقت ما به گمان اینکه چیزی درست بشود دست به دامن قهر می شویم ، چه گمان اشتباهی ، چه توقع بی جایی !

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نمیاد, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1396 ساعت: 5:51

این چند روزه رفتم کامواهای رنگی رنگی ام را از کمد دیواری کشیدم بیرون ، یه کاموای فیروزه ای خوشرنگ هم خریدم که قراره کیف بشه ، خودم را کشتم تا بالاخره بافتن کفی پاپوش پسرونه را یاد گرفتم ، یه کم دیگه هم خودم را بکشم ان شاالله بافتن روش را هم یاد می گیرم ، گوشی ام هم پر شده از عکس پاپوش های جور واجور ، تا حبه می خوابه یا با سین میره بیرون میرم میل و کاموای نازن زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : بافتنی, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1396 ساعت: 5:51

مامان ها روزی چند بار هوس می کنند بچه هاشون رو قورت بدند ؟
زیاد ،،، یکی از اون چند بارها وقتیه که حبه وامیسته روبه روی آینه و برای اونی که توی آینه است - خودش - ادا در میاره ، داد میکشه سرش ، زبون درازی می کنه براش و گاهی می خنده بهش !

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : خوشمزه, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 78 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1396 ساعت: 5:51

توی سکوت دلنشین بعد ازظهر های تابستانی که بچه خوابیده و بابای بچه هم سرکار است ، هیچ چیزی لذت بخش تر از این نیست که دراز بکشی توی اتاق و یک کتاب خوب مثل کلیدر دست بگیری برای خواندن و فکر کنی محمود دولت آبادی اینهمه کلمه را از کجا آورده و کنار هم چیده ،،، به شرطی که وانتی های عزیز جان هم که " لوبیا " دارند ، " بامیه خورشتی " دارند با تو هم عقیده باشند که نیستند و بعد از ظهر و سکوت دلنشین و کلمه های زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : کیلویی, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1396 ساعت: 5:51

چقدر خوب که خدا هست وگرنه ما با اینهمه حرف توی دلمان که نمی توانستیم به کسی بگوییمش چکار می کردیم .کجا می بردیم حرفهایمان را ؟آدمها هر چقدر سنگ صبور باشند ، هر چقدر که گوش باشند و قضاوت نکنند و بشنوند فقط ، وقتی کاری از دستشان بر نیاید ، درد دل کردن پیش شان چه سود دارد ؟نماز ظهر و عصر را که خواندم ، یک دل سیر حرف زدم با خدا ، دلتنگی هایم را گفتم ، انتطاراتم از سین را گفتم که بارها به خودش گفته ام زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 15:36

سال گذشته دقیقا روز سالگرد عروسی مان یک بگومگوی حسابی و پشت بندش قهر یک روزه با سین داشتیم ؛ امروزکه دیروزش سالگرد عقدمان بود هممم. شدت بگو مگوهای امروزمان بیشتر از سال گذشته بود ، خود صبور و آرامم رفته بود یک گوشه نشسته بود به تماشا و آن یکی حرفهای قلمبه شده را میزد توی سر و صورت سین ، سین هم مثل همه بحث هایمان یکی دوتا حرف تلخ دارد که مثل میخ می کوبد به دل آدم و کندنش تا مدتها طول میکشد تازه اگر زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : امروز, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 15:36

اگر بگویم از صبح که بلند شده ام ، تا الان که اینها را می نویسم ، گوشی دست نگرفته ام  باورتان می شود ؟ به جااان خودم !خودم هم باورم نمی شود . از صبح تمام حواسم به حبه و بازی کردن و وقت گذاشتن برای او بوده ،،، گوشی را هم گذاشته بودم توی اتاق و هربار که وسوسه میشدم بروم سراغش و یک نگاهی به تلگرام بیندازم با نهیب یک نفر توی وجودم روبرو میشدم که : " مگه نگفتم نههه ، مگه قرار نشد اولویت اولت حبه باشه؟ ، زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : ماجرای,پایان,انگار, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 15:36

مشکل من این روزها با حبه بد غذا بودنش نیست ، که هربار لقمه می گذارم دهنش خدا خدا کنم که لقمه را ندهد بیرون ، حتی با این قضیه که سه ی بعد از نصفه شب بلند شود و دیگر نخوابد هم ، که همان موقع بخواهد کتانی های آبی اش را پایش کنم و با چشم های خوابالو مجبورم کند با او توپ بازی کنم .
با دیر خوابیدن و کم خوابیدن هایش هم کنار آمده ام ، به گیر دادن هایش به خال روی گلویم هم عادت کرده ام حالا ،،، مشکل من این است که نامبرده وقتی دارد شیر می خورد انگشت اشاره اش را می کند توی سوراخ دماغ من :((

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 15:36

مادر شوهر جان ِجانان تعریف میکرد یه بار پدر شوهرجان به مدت یکماه باهاش قهر کرده ، به گمونم سین می خواد رکورد پدرش را بزنه :)
بعله ،،،از این روست که به دخترهای مجرد همیشه توصیه کرده و می کنم که قبل از شناخت آقای خواستگار ، پدرشون را کشف و بررسی نمایند!

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : ندارد, نویسنده : atorshilite8 بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 15:36